سقاء، آبکش: در تتق بارگهش گاه بار مائده کش عیسی و خضر آبکار، امیرخسرو، ابر را گفتم که چندین دور امساکت ببود گفت کزبهر رکاب شه بدم در انتظار کآن زمان کآید شه عالم بدارالملک خویش گوهر خود را کنم در راه میمونش نثار تا درافشانی من در شهر هر کو بنگرد دست شه خواند مرا باری نه ابر آبکار، امیرخسرو، ، آبیار کشت و زرع، شرابخوار، و رجوع به کارآب شود، آنکه فلزات را آب دهد، میفروش، باده فروش، شیره کش: بانگ آمد از قنینه کآباد بر خرابی هان آبکار عشرت گر مرد کار آبی، خاقانی، ، کاریزکنی، تنقیۀ قنات، لای روبی، لاروبی: دربن چاه بلا افتاده هم بر آب کار هرکه در کوی تو یک بار از سر جاه آمده، اثیر اخسیکتی
سقاء، آبکش: در تتق بارگهش گاه بار مائده کش عیسی و خضر آبکار، امیرخسرو، ابر را گفتم که چندین دور امساکت ببود گفت کزبهر رکاب شه بدم در انتظار کآن زمان کآید شه عالم بدارالملک خویش گوهر خود را کنم در راه میمونش نثار تا درافشانی من در شهر هر کو بنگرد دست شه خواند مرا باری نه ابر آبکار، امیرخسرو، ، آبیار کشت و زرع، شرابخوار، و رجوع به کارآب شود، آنکه فلزات را آب دهد، میفروش، باده فروش، شیره کش: بانگ آمد از قنینه کآباد بر خرابی هان آبکار عشرت گر مرد کار آبی، خاقانی، ، کاریزکنی، تنقیۀ قنات، لای روبی، لاروبی: دربن چاه بلا افتاده هم بر آب کار هرکه در کوی تو یک بار از سر جاه آمده، اثیر اخسیکتی
در قزوین و قمشه و سمیرم فارس نام چشمه هائی است که بزعم عوام افشاندن آب آن در مزارعی که ملخ بدانجا فرود آمده باشد سبب آمدن مرغ سار که ملخ را دفعو تباه می کند، گردد، و آن را آب مرغان نیز گویند
در قزوین و قمشه و سمیرم فارس نام چشمه هائی است که بزعم عوام افشاندن آب آن در مزارعی که ملخ بدانجا فرود آمده باشد سبب آمدن مرغ سار که ملخ را دفعو تباه می کند، گردد، و آن را آب مرغان نیز گویند
کسی که در شب کار کند. کارگر شب کار، در تداول عامه، لوطی، زن که تن به بدکاری داده باشد و بدکاری کند. زن که شباهنگام با بیگانه خسبد. که همبستر مردی بیگانه شود
کسی که در شب کار کند. کارگر شب کار، در تداول عامه، لوطی، زن که تن به بدکاری داده باشد و بدکاری کند. زن که شباهنگام با بیگانه خسبد. که همبستر مردی بیگانه شود